معنی غیر مستقیم - جستجوی لغت در جدول جو
غیر مستقیم
نا راسته
ادامه...
نا راسته
تصویر غیر مستقیم
فرهنگ لغت هوشیار
غیر مستقیم
غير مباشرٍ
ادامه...
غَيْرَ مُبَاشِرٍ
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به عربی
غیر مستقیم
Vicarious
ادامه...
Vicarious
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
غیر مستقیم
vicarious
ادامه...
vicarious
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
غیر مستقیم
ตัวแทน
ادامه...
ตัวแทน
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به تایلندی
غیر مستقیم
غیر مستقیم
ادامه...
غِیرِ مُستَقیم
دیکشنری اردو به فارسی
غیر مستقیم
غیر مستقیم
ادامه...
غیر مستقیم
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به اردو
غیر مستقیم
পরোক্ষ
ادامه...
পরোক্ষ
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به بنگالی
غیر مستقیم
vekil
ادامه...
vekil
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
غیر مستقیم
wa kushughulikia
ادامه...
wa kushughulikia
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
غیر مستقیم
代理の
ادامه...
代理の
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
غیر مستقیم
替代的
ادامه...
替代的
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به چینی
غیر مستقیم
שליח
ادامه...
שליח
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به عبری
غیر مستقیم
대리의
ادامه...
대리의
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به کره ای
غیر مستقیم
tidak langsung
ادامه...
tidak langsung
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
غیر مستقیم
अप्रत्यक्ष
ادامه...
अप्रत्यक्ष
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به هندی
غیر مستقیم
indirect
ادامه...
indirect
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به هلندی
غیر مستقیم
vicario
ادامه...
vicario
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
غیر مستقیم
vicario
ادامه...
vicario
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
غیر مستقیم
vicário
ادامه...
vicário
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به پرتغالی
غیر مستقیم
pośredni
ادامه...
pośredni
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به لهستانی
غیر مستقیم
опосередкований
ادامه...
опосередкований
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
غیر مستقیم
stellvertretend
ادامه...
stellvertretend
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به آلمانی
غیر مستقیم
косвенный
ادامه...
косвенный
تصویر غیر مستقیم
دیکشنری فارسی به روسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
Inconsistent, Indirect, Vicariously
ادامه...
Inconsistent, Indirect, Vicariously
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
incohérent, indirect, par procuration
ادامه...
incohérent, indirect, par procuration
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
inconsistente, indirecto, vicariamente
ادامه...
inconsistente, indirecto, vicariamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
niespójny, pośredni, pośrednio
ادامه...
niespójny, pośredni, pośrednio
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
непослідовний , непрямий , опосередковано
ادامه...
непослідовний , непрямий , опосередковано
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
inkohärent, indirekt, stellvertretend
ادامه...
inkohärent, indirekt, stellvertretend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
inconsistente, indireto, vicariamente
ادامه...
inconsistente, indireto, vicariamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
غیر مستقییم
غیرمستقیم، بدون جهت
ادامه...
غِیرِمُستَقیم، بِدونِ جَهَت
دیکشنری اردو به فارسی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
incoerente, indiretto, per interposta persona
ادامه...
incoerente, indiretto, per interposta persona
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
непоследовательный , косвенный , косвенно
ادامه...
непоследовательный , косвенный , косвенно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر غیرمستقیم
غیرمستقیم
غِیرِمُستَقیم
inconsistent, indirect
ادامه...
inconsistent, indirect
دیکشنری فارسی به هلندی